درجهان باستان شناسی هریک ازآثاراز خرد تا کلان،از زر تا سیم،گل تا سفال،سنگ تا آجر،تخته نرد تا میخ ،زشت و زیبا،سالم و یا درهم فرورفته،درشهر و یا روستا،دور یا نزدیک،حاوی یک دنیا اطلاعات و دانش و آگاهی افزایی هستند،هرکدام بیانگر هویت و خصوصیات دوره های خود بوده وآشنایی و برقراری ارتباط با آنها رازگشای احوال و سرگذشت گذشتگان است.علاقه بشر نسبت به زندگی گذشته و کسب اطلاعات بیشتر،خیل و سیل باستان شناسان را به نقاط دور و نزدیک،دشتها و بیابانها،کوه ها و صحاری،اعماق رودخانه ها و اقیانوس ها ترغیب نمود تا رازهای مانده و نبشته های ناخوانده وگفتمان های مسکوت مانده رابرملاسازند.همین کنجکاوی ها سبب شد روز به روز بر اطلاعات و یافته های انسان درمورد وقایع دورانها و نحوه زندگی تبارآدمی دست یابند.امروزه نیزبا گذشت هزاران سال از این تحقیق و تفحص از صورت ابتدایی تا کاوش های علمی پیشرفته بشرعلاقمند به تجسس و تفحص در آثار و بقایای گذشته و گذشتگان است.باستان شناسی با درنوردیدن مرزهای زمان،تاریخ بشررادر هرسوی این کره خاکی می کاود تا بیابد آنچه را که بشربرای بقاء و دوام بدان نیازمند است.دسترسی به نیازهایی که جز بادست یابی به آگاهی های تاریخی میسورنیست.نتیجه همین آگاهی هااست که كنوانسيون بينالملللي 1954 لاهه در مورد حفاظت از ميراث فرهنگي در زمان جنگ صدمات شديدي كه در جريان جنگهاي قرن حاضر به ميراث فرهنگي ملل وارد شد، توجه جهاني را به ضرورت حفاظت از اموال فرهنگي - تاريخي، در زمان جنگ سوق داد.میراث فرهنگی در کل تنها مداركي است كه ملتها و ملیتها ،اقوام و تبار آدمی به واسطه آنها ميتوانند چگونگي تمدن، آداب و سنن و درنهايت روند تحول و سير تكوين و تكامل اصل و نسب خودن را در طول تاريخ مورد شناسايي و تحليل قرار دهند.ملتها با شناخت و درك نقاط قوت و ضعف تاريخي قادر به بازسازي فرهنگ جامعه و احراز و تثبيت هويت ملي خود خواهند شد.
تاریخ بین الملل حقوق میراث فرهنگی یعنی قانونمندسازی رفتار بین المللی کشورها در برابر همدیگر در سراسر جهان. تاریخ درازی است که اولین معاهدهی بین الملل، که موضوع حفاظت از میراث فرهنگی و تعهدات دولت در قبال همدیگر و در برابر اثر تاریخی واقع در سرزمین خود و سرزمینهای کشورهای دیگر بیان کرده؛ معاهدهای است در سال ۱۹۰۷ که حدود ۱۰۰ سال قبل تصویب شد و کشورهایی به آن ملحق شدهاند. این معاهده، مبنایی برای تنظیم معاهدههای دیگری شد تا سال ۱۹۹۹ سیر تکمیلی را پیمود؛ موضوع نحوهی حفاظت از میراث فرهنگی در مقابل صدمات ناشی از جنگ. این معاهده هر دو کشور متخاصم، و اگر بیش از یک یا دو کشور باشد همه دول متخاصم را نسبت به حفاظت از آثار تاریخی فرهنگی موجود در سرزمینهای هر یک از دولتهای درگیر هم در سرزمین خود و هم در دولت متخاصم را مسئول میداند و آخرین تحولی که کنوانسیون در سال ۱۳۰۷ در ۱۹۹۹ اصلاح شد، تخریب آثار تاریخی را از جملهی جرائم علیه بشر تلقی کرده اند، موضوع میراث فرهنگی در حدود نیم قرن در سطح بین الملل و در حوزهی حفاظت از میراث فرهنگی در زمان جنگ محدود کرد و جهان فرصت پرداختن به سایر حوزههایی که میراث فرهنگی رفتارهای بین المللی را در سطح جهان ایجاب میکند، پیدا نکرده است.شاید به خاطر اینکه جهانی که غارت شده بود و شهرهای تاریخی زیر بمبباران از بین رفته بود، این حس را شدیدتر و نزدیکتر میدید که به مقابله با این پدیده برخیزد.هرچندبنظرمی رسد هیچ معاهده و کنوانسیونی اعم از بین الملل و غیرآن بدون همراهی ملتها و دولتها نمی تواند ادامه حیات میراث فرهنگی ملتها را درجهان امروز و دنیای فردا تامین نماید.با این حال در سال ۱۹۵۴ در لاهه، معاهدهی دیگری تنظیم شد و امروز که تمام کشورهای جهان عضو این معاهده هستند، معاهدهی مکمل کنوانسیون ۱۹۰۷ و ۱۹۳۵ واشنگتن که موضوع آن حفاظت از میراث فرهنگی در زمان جنگ است. در سال ۱۹۵۴ در لاهه یک بار دیگر متأثر از تجارت جنگهای جدید و پیشرفته و تکنولوژی نظامی و پیچیدهتر شدن شیوهی تهاجم و حملات نظامی، علمی شدن حملات نظامی و علمیتر شدن اهداف نظامی باعث شد که کنوانسیون ۱۹۹۵ یونسکو بار دیگر به اصلاح و تکمیل اقدام کند و در سال ۱۹۹۹ ورژن نهایی کنوانسیون بیرون آمد که جمهوری اسلامی نیز از آن کشورها است که به آن ملحق شده، سند متفق القول جهانی است برای رفتار کشورها نسبت به میراث فرهنگی در سرزمین خود و دیگری.یکی از وظایفی که در این کنوانسیون همهی کشورهای عالم بر عهده دارند چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ احترام به میراث فرهنگی کشور خود و کشورهای دیگر حتی کشور متخاصم به عنوان بخشی از میراث فرهنگی بشری، مفهوم تازهای که از سال ۱۹۷۲ به این طرف بر عموم ملت باز شده چیزی به عنوان میراث فرهنگی بشری در ادبیات حقوق بین الملل وارد شده، با این استدلال که برخی از آثار وجود دارند که تمدن بشری از آغاز تا امروز از نقاط عطفی حرکت کرده که این نقاط عطف نشان دهندهی اوج حرکت تمدن بشری و متعلق به همهی بشر است؛ مانند میدان امام اصفهان که نشان دهندهی اوج تمدن در حیات همهی جوامع بشری است در این نقطهای که آفریده شده، سهم دارند و حق دارند از آن استفاده کنند و وظیفه دارند از آن محفاظت کنند. مأموریت اصلی همهی کشورهای جهان، آموزش نیروهای مصلح است؛ یعنی احترام گذاشتن به میراث فرهنگی کشورهاست. احترام گذاشتن چیزی غیر از تعرض نکردن است، زیرا میراث فرهنگی هویت ماست؛ میراث فرهنگی هر کدام از اقوام و ملتهای دور و نزدیک کوله بار تاریخی شان بوده که نسل به نسل گردانده،پایه انتقال آن تا کنون چنین نهاده شده، ما نیز تاریخ خود را از گذشتگان به ارث برده ایم وناچاریم همانگونه بی تخریب و زیان به نسلهای بعد بسپاریم.یعنی همین نکته ظریف و حساس است که در حقوق بین الملل و میراث فرهنگی باید راه پیدا کند وزمینه انتقال آثار به نسلهای آینده و آیندگان را میسرسازد.به خاطر بسپاریم نظام حقوق بین الملل، حق نسل معاصر از میراث فرهنگی را بهرهبرداری میدانند آنگونه که به عین ارزشهای اثر صدمه نزند.