وبسایت خبری کوردنیوزر،خبرها و رویدادهای ایران و جهان و مناطق کردنشین را در معرض دید بازدید کنندگان وکاربران محترم قرارمیدهد.ولازم به ذکراست وبسایت کوردنیوزکاملامستقل و وابسته به هیچ یک از جناحهای سیاسی نمیباشد. باتشکر مدیر وبسایت :علیرضاحسینی سقز
لباس کردی
5 / 2 / 1397 ساعت 7:28 | بازدید : 3129 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )



این تفاوت در لباس مردان كردستان كرمانشاهان و آذربایجان غربی به صفر رسیده و تنها پوشاك مردان شمال خراسان كمی متفاوت از سه ناحیه ذكر شده می‏باشد . لذا لباس مردان كرد به ٢ قسمت تفكیك شده، در بخش اول مردان كرد نشین كردستان, كرمانشاهان و آذربایجان غربی و در بخش دوم لباس مردان شمال خراسان بررسی می‏شود .
● پوشاك مردان كرد كردستان ، كرمانشاهان و آذربایجان غربی
▪ پوشاك مردان كرد این نواحی شامل ۹ تكه می‏باشد كه به قرار زیر است
۱) عرقچین و كلاه مخروطی شكل مردان كرد
برخی از مردان كرد از عرقچین و برخی دیگر از كلاه مخروطی شكل استفاده می‏كنند نوع اول (عرقچین) از نخ پنبه ای یا ابریشمی، بافته می‏شود و بانوان كرد با سلیقهٔ‌ بومی خود آنها با نقوش محل فرین كار می‏كنند و اما نوع دوم كه كلاه مخروطی شكل می‏باشد از پارچه ای دوخته می‏شود كه آنرا آستر می‏دهند و میان رویه و آستر را پشم شیشه ای كلفت می گذراند آنگاه هر سه را با هم چرخ كرده و بالای آنرا منگوله ای از نخ الوان كار می‏گذراند .
۲) سربند مردان كرد
مردان كرد پارچه ای به جنس ابریشم و اكثراً به رنگ مشكی دور كلاه یا سر بند خود می بندند كه ریشه های آن روی سر و صورت بریزد .
۳) پیراهن مردان كرد
پیراهن مردان كرد بطور كلی از جنس نخ می‏باشد و عموماً دارای یقه گردی است كه دكمه های آن گاهی سمت راست (به این معنی از كنار گردن در سمت راست شروع می‏شود) و گاهی در وسط می‏باشد رنگ این پیراهن عموماً روشن و قرآن معمولیست و تا نواحی باسن می‏رسد. آستین پیراهن همواره سنبوسه دار می‏باشد . كه خود بر دو نوع است نوع اول آن سبز سه ایست كه مانند پیراهن بانوان كرد از واسط آستین شروع می‏شود و قداین سنبوسه بلندتر از قد پیراهن است. و نوع دیگر سنبوسه ایست كه از زیر حلقه آستین شروع شد و قرآن هم قد پیراهن در نظر گرفته می‏شود .
۴) كت مردان كرد
▪ طبق تحقیقات انجام شده مردان كرد دارای سه نوع كت می‏باشند:
ـ نوع اول آن كتی است با قدی كمی بلند تر از كتهای معمولی كه در پهلوها تا حدود كمر چاك می‏خورد آستین آن ساده و معمولی است و از قسمت در زیر آستین حدود Cm ١۰ در ناحیه مچ چاك می‏خورد . یقه آن یقهٔ‌گرد ایستاده می‏باشد و دارای دو جیب در ناحیه سینه و دو جیب در پهلوها (در ناحیه كمر ) می‏باشد این --- به وسیله دو ردیف دكمه عمودی تا پایین بسته می‏شود .
ـ مشخصات كت دوم عیناً مانند كت اول است و تنها تفاوت آن در فرم یقه می‏باشد به این شكل كه پایین یقهٔ‌ ایستاده یك ب بر گردن اضافه دیگر نیز وجود دارد . و میتوان گفت در مقایسه با كتهای مورد استفادهٔ‌ روزمرهٔ‌ آقایان كمی شبه به یقه های انگلیسی می‏باشد .
ـ كت نوع سوم از لحاظ آستین آن در جلوی كت می‏باشد به این ترتیب كه فاقد جیب روی سینه است و جلوی آن از ناحیهٔ‌ یقه به صورت اریب (چپ و راستی ) روی هم قرار می گیرد ضمن این كه یك مدل كت دارای یقه ساده با سجاف می‏باشد . همچنین معمولاً این كت پنبه دوزی می‏شود .
لازم به ذكر است كه گاهی چاك این سه نوع آستین به صورت معمولی (ساده و تیز ) و گاهی به صورت منحنی كاملاًً باز می‏باشد .
۵) پستك مردان كرد
پستك مردان كرد در واقع همان جلیغه می‏باشد با این تفاوت كه در جنس های ضخیم و یا حتی نمد تهیه می‏شود این پستك ها فاقد دكمه بوده و جلوی آن همیشه باز می‏باشد و معمولاً وسط پشت آن از پایین چاك می‏خورد .
مردان كرد از این پوشش در فصول سرد جهت گرما روی كتهای خود استفاده می‏كنند .
۶) شلوار مردان كرد
شلوار مردان كرد دارای میان پای (فاق) پهن و بلند می‏باشد و اساس و برش آن كاملاً شبیه شلوار بانوان كرد است . تنها تفاوت شلوار در بانوان كرد و مردان كرد در جنس آن می‏‎باشد . به این طریق كه شلوار مردان از جنسهای ضخیم و كلفت انتخاب می‏شود و شلوار بانوان از جنسهای لطیف و گلدار . ضمن این كه در ناحیهٔ‌كمر و مچ از لیفه استفاده كرده و این شلوارهای گشاد را با كش یا لیفه تنگ می‏كنند و حالت چین دار در آنها ایجاد می‏شود .
۷) جوراب مردان كرد
جوراب مردان كرد ا توسط بانوان این ناحیه از پشمهای الوان بافته می‏شود همچنین مردان كرد در تابستان از جورابهای نخی استفاده می‏كنند .
۸) كفش مردان كرد
مردان كرد در قدیم در كنار لباسهای سنتی خود گاهی از كفشهای گیوه ای و گاهی از كفشهای چرمی كه چرم آن معمولاً خام بی رنگ به شكل ساده ای بوده و از زنجان یا همدان تهیه می‏شود استفاده می‏كردند . اما امروزه از كفشهای موجود در بازار همراه لباسهای سنتی خود استفاده می‏كنند.
۹) شال مردان كرد
مردان كرد از یك پارچهٔ‌ گلدار كه گلهای آن ریز است و معمولاً به رنگ تیره می‏باشد بر روی كمر خود استفاده می‏‎كنند و معمولاً آنرا به شكل زنجیره ای می‏بندند . عرض این پارچه Cm ٣۰ و طول آن از ۹ متر تا ٢۰ متر می‏باشد .
 
 
 
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


ما کرد هستیم.
5 / 2 / 1397 ساعت 7:28 | بازدید : 2775 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
عبارت «ما کُرد هستیم» یا «ما کُرمانج هستیم»، ثقل وسنگینی ، جمله ای بسیار معنا داری را جهت متکلم ومخاطب ، افاده می نماید.این عبارت از ابعاد مختلفی می تواند مورد بررسی وپژوهش قرار گیرد :

الف : از دید گاه تاریخ اجتماعی : کُرد قومی است که تیره نژادی اش آریائی است.کرد به همراه تیره های مختلف اقوام آریائی که از عشیره ها وطوایف متعددی تشکیل گردیده بود ؛ به فلاتی که بعد ها موسوم به فلات ایران شد ، وارد شده ودر آنجا بر اقوام محلی وبومی همچون دراویدی ها ، سومری ها ، سامی ها , واقوام موسوم به «آسیا نیک»Asianiqe (1 ) پیروز شده ، بعد ها با آنها آمیزش واختلاط کرده ومتاثر ار فرهنگ وتمدن آنان گشتند (۲)، ودر طول ۳۷۰۰ سال نقش های متفاوتی را در حراست از مرزهای متصرفه اقلیم خویش ایفاء نموده اند.
بخشی ها از کردها ، درطول تاریخ پر فراز ونشیب خویش ، بعد ها با پادشاهی جوان از دودمان صفویه به نام شاه عباس هم پیمان شده (۳)وجهت حراست وعدم تسلط عثمانی ها به خاک ایران ، به خراسان رهسپار گردیدند(۴) تا با مقابله با خاندان شیبانی ، بخصوص «عبید الله خان » و«عبد الله خان ازبک»(۵) ، مانع اهداف استراتژیک عثمانی ها گردند.(۶)
ب : از دیدگاه بین المللی : حرکت کُرد – کُرمانج – به سوی خراسان ، از دیدگان تیز بین عثمانی ها ، نظام امپراتوری روسیه ، اسپانیائی ها ، پرتغالی ها ، پنهان نماند.آنها با دقت وموشکافی تمام ، حرکت واسکان کرد را در ایالت بزرگ خراسان رصد می کردند. (۷)
ابتدا روسیه وانگلستان ، وبعد ها ، آلمان ، شروع به مطالعه در میان کرد های خراسان نمودند. ونقشه های دقیق استراتژیکی را پایه ریزی نمودند. سفرنامه های مختلف اروپائی ها ، از زمان شاه عباس به بعد ، از پرتغالی ها ، تا اسپانیائی ها ، وایتالیائی ها و… خود حساسیت استراتژیکی کرد در خراسان را برای اروپائی ها مشخص می دارد.
کرد فقط آن قومی نیست که کلیم الله توحدی در کتب خویش بدان پرداخته است.تاریخ کرد در خراسان ، همانند کوه بسیار عظیم یخی است ، که فقط قله آن مشخص وهویدا است.وبخش اعظم آن در زیر آب پنهان مانده است.پژوهش در این خصوص خود کاری سترگ است که به یک مطالعه پردامنه وآکادمیک نیاز دارد که بتوانند به زبان های مختلف اروپائی ، سفرنامه ها اسناد منتشره اطلاعاتی اینتلیجنس سرویس ، کا – گ – ب – ودیگر سازمان های جاسوسی اروپائی ، ونیز تواریخی که در این خصوص نگاشته شده است را مورد مطالعه قرار دهند.
ج: دیدگاه مردم شناسی تاریخی : قوم کرد ،قومی است که حامل بسیاری از سنت ها وفرهنگ وجهان شناسی ، اقوام آشوری ، سومری ، عیلامی ها واقوام آسیا نیک ، و… می باشد.تمامی این سنت ها ، در «حافظه فرهنگی » قوم کرد ثبت گردیده است.
د: دیدگاه حقوقی : کرد با اختیارات کامل سیاسی – قضائی ، وارد خراسان بزگ گردید. صفویه حاکمیت حقوقی خویش را در خراسان به اکراد تفویض نمود.این حاکمیت حقوقی تا تصویب قانون اساسی مشروطیت همچنان به قوت خویش باقی بود. قانون اساسی مشروطیت با تعریف جدید «ملت »(۸)، واستفاده از واژه ملت در معنای جدید آن نخستین بار ، که آن را وارد تبصره ها ومواد مصوبه مشروطیت نمود.در حقیقت اختیارات حقوقی وسیاسی اکراد را سلب کرده وبا احترام تمام حکم تقاعد اکراد را در خراسان صادر نموده ، وبه حاکمیت سیاسی – قضائی اکراد پایان بخشید.
پایان تاریخ اکراد در خراسان که حتی نمایندگانی نیز در مجلس شورای ملی مشروطیت داشت که این قوانین را تصویب می نمودند بعد ها در دوران پهلوی اول ، با مخالفت هائی از سوی برخی از اکراد مواجه گشت. برخی از پژوهشگران ، این مخالفت ها وقیام ها را قهرمانی وپهلوانی مردم کرد می دانند؛ در حالی که این طغیان ها وقیام ها ، در حقیقت طغیان بر علیه حاکمیت ملی ومصوبات قانون اساسی مشروطیت بود. واین است که طغیان هائی از نوع قیام های خدو ، زلفو ؛ گل محمد خان کلمیشی، خان بیچرانلوو…، تماما طغیان بر علیه حاکمیت ملی ایران است، ونه پهلوانی ، ونه قیام خلقی(۹).
ر:دیدگاه فلسفی :فلسفه ، دانشی است که مبنای تئوریکی تمامی بررسی های تاریخی ، سیاسی ، جامعه شناسی ، حقوقی ، مردم شناسی ، روانشناسی و…، است. بررسی های تحلیلی علوم، پیوند میان داده های علوم با یکدیگر ، فقط از طریق فلسفه قابل بررسی وپژوهش می باشد. پژوهش های فلسفی جدید ، در حقیقت کنکاش وجستجو در حوزه معرفت شناسی (= ونه وجود شناسی ، که خود موضوعی کاملا ومستقل از معرفت شناسی است.) بشری است. که بدون فلسفه جدید هیچ بررسی قابل تجزیه وتحلیل عقلانی وجود ندارد.
در جمله «ما کرد هستیم»، در عبارات فلسفی ، یکی از ثقیل ترین عبارات بشری می باشد.«ما کرد هستیم»، یعنی سخنی برای اظهار وبیان داریم. یعنی در جنب اندیشه های مختلف ومتنوع بشری ، ما نیز وجود داریم.یعنی هویت تاریخی داشته وآن را اعلام می داریم.
هویت تاریخی کردچیست؟ هویت تاریخی کرد عبارتند از : مجموعه ای بزرگ از سنت ، فرهنگ ، اندیشه های فلسفی همانند حکمه الاشراق سهروردی ، واندیشه های گنوستیکی همانند حکیم نظامی گنجوی ، اندیشه های زروانیستی همانند اندیشه های زکریای رازی ، سروده ها ، موسیقی ،ویا اندیشه هائی که در قالب کارهای یدی ، همانند قالی ها ، که حاشیه های این قالی ها خود تفاسیر مفصل اسطوره شناسی در میان اکراد است. و… که تمامی اینها سیستم هویت تاریخی کرد ها را تشکیل می دهند.***

هویت تاریخی کرد، یک افسانه نیست . ویک اسطوره هم نیست. این بدان معنا است که جهت اکراد نمی توان به افسانه سازی پرداخت واکراد را به افسانه کاوه آهنگر منتسب ساخت. یا اکراد را به اسطوره های «کی های ایرانی » همانند کیقباد وکیکاوس وکیخسرو نسبت داد.
هویت تاریخی کرد در روابط اجتماعی تولیدی میان انسان ها بوجود آمده است. یعنی کرد تاریخ دارد.کرد یک حقیقت در تاریخ است. ونه اینکه یک افسانه ویا اسطوره باشد. یعنی تاریخ کرد را در میان کتیبه های مکشوفه باستان شناسی وتاریخ جهان باستان و در میان قوم سومر، آکاد ، عیلامی ها، آشوری ها و…می باید یافت ونه در افسانه بافی واسطوره سازی شاهنامه سرایان و نقالان وقصه گویان.
آنچه که این هویت تاریخی کرد را مبدل به «من» یا «ما» می نماید همین مناسبات تولیدی میان انسان ها است.
این روابط اجتماعی تولیدی میان انسان ها دائما در حال دگرگونی وتغییر است. وهمراه با آن نیز هویت تاریخی یک قوم نیز دگرگونی وتغییر می یابد. هویت تاریخی یک قوم اگر ثابت بماند ، اگر تغییر نکند وتحول در آن راه نداشته باشد ، در آن هنگام یک پژوهشگر با یک «مثل افلاطونی» مواجه می گردد. وآنگاه در مقابل یک پژوهشگر یک رب النوع ظاهر می شود.
افلاطون در اندیشه های خویش ، معتقد به انواع یعنی مفاهیم بود.(۱۰) او این اندیشه های خویش را در کتاب جمهوری (۱۱) بیان نموده است.
مفاهیم در اندیشه افلاطون یک کلیت ذهنی را تشکیل می دادند (۱۲) که در خارج از عالم انسانی وجود داشتند.
اما ، ارسطو ، این مفاهیم را در ترکیبی که در خارج ذهن انسان ، وخارج از عالم انسانی نباشد ، در یک شکل منطقی تدوین وتبویب نمود.
امروزه در تمامی جهان ، با تبعیت از منطق ارسطوئی ، ما واژه هویت را یک مفهوم می دانیم.مفهومی که ممکن است در زندگی انسانی در هر لحظه تغییرو تبدل پیدا کند.
بنابراین هنگامی که اظهار می شود که «اکراد همانند اقوام دیگردارای یک هویت تاریخی است .»یعنی اینکه این هویت تاریخی در شکل روابط اجتماعی تولیدی میان انسان ها بوجود آمده است. واکراد ، ذاتا ومستقلا دارای این پدیده نیستند. ذاتی ومستقل بودن این پدیده باعث این می گردد که گمان شود که کرد دارای یک رسالت تاریخی است. آیا کردهمانندادعای یهودیان دارای یک رسالت تاریخی است؟ جواب آن کاملا منفی است.
در یک عبارت دیگر «ما کرد هستیم»، آن جمله معروف دکارت را به ذهن تداعی می نماید که اظهار داشت : «cogito ergo sum» (= من می اندیشم پس هستم)(۱۳)
در عبارت «ما کرد هستیم»، تمامی بار ثقیل وسنگینی کرد بر عهده «هستن» است؛ که محمول قضیه به شمار می آید.با بیان این عبارت کرد اظهار وجود می کند ؛ وخود را بعنوان یک عینیت اجتماعی ویک سوژه می نمایاند.
اما این محمول ، یعنی «هستن » کردی چگونه بوجود آمده است؟ به عبارت دیگر این عبارت یک خود آگاهی است. این خود آگاهی چگونه بوجود آمده است؟
وقتی دکارت اظهار می داشت : «cogito ergo sum»(= من می اندیشم پس هستم) تمامی تفکر اروپائی را که عبارت باشد از : «آگاهی بیواسطه از خود ، فهمیدن ، تصور کردن ، اراده کردن ، حس کردن ، یعنی تمامی اعمال آگاهی یا شعور می باشد را بیان می داشت.»(۱۴)
بنابراین در جمله معروف دکارت : «cogito ergo sum»(= من می اندیشم پس هستم) ، دو مقوله قابل تفکیک از یکدیگر وجود دارند :
الف : تصور جهان
ب: جهان بینی

الف : تصور جهان : آن تصوری است که از تغییر وتحولات علم تجربی برای انسان حاصل می شود.(۱۵) یعنی آن تصوری که مثلا بعد از نظریه نیوتن برای انسان ها حاصل شد. یا آن تصوری که بعد از نظریه انیشتین ، که باعث تغییر وتحولات سترگی در جهان علم پدید شد برای انسان ها بوجود آمد.
ب: جهان بینی : آن سیستم نظری که به تبیین پدیده های طبیعی – اجتماعی – سیاسی – اقتصادی و… می پردازد.(۱۶)
حال عبارت : «ما کرد هستیم»، آیا این هستن یعنی محمول قضیه ، در الف : تصورجدید از جهان ، برای کرد بوجود آمده است؟
یا اینکه : ب : جهان بینی جدیدی برای کرد بوجود آمده است ؟ یا اینکه کرد هنوز نتوانسته است که این موضوعات جدید را بپذیرد؟
این «هستن »کردی آیا هنوز درهمان قالب شکل سنتی که محکوم به زوال ونیستی است ، وبه سوی اضمحلال روان است ، ودر مقابل تغییر جهان بورژوازی ، راه واپس نشینی را برگزیده است، می باشد ؟
یا اینکه کرد می تواند تعریف جدیدی از «انسان» (یعنی خودش) ارائه دهد ومبنای تئوریکی جدیدی برای خودش پایه ریزی کند ودارای جهان بینی جدیدی شود؟ کدامیک ؟ این «هستن کردی»، منبعث از کدام اندیشه است؟ تفسیر جهان یا تغییر جهان؟
تفسیر کردی از سنت کردی ، خود مقوله ای بسیار وسیعی است که هیچ پژوهشگر کرد تاکنون بدان نپرداخته است؟ مثلا کدامیک از سنت های کردهای خراسان ویا سروده های کردهای خراسان تاکنون تفسیر شده اند؟ بعنوان یک نمونه واضح : آیا تاکنون هیچ پژوهشگر کردخراسان به خود این زحمت را داده است که یک وجه اشتراکی میان آنچه که جعفرقلی «ملواری» می نامد ، با اندیشه های نظامی گنجوی در هفت پیکر ، بیابد ؟ ویک خط سیر فکری میان این اندیشه ها بیابد؟
گفته می شود : «سنت کرد خراسان ». اما این سنت کرد های خراسان چیست؟ چه ماهیتی دارد؟چه ارتباطی می تواند با انسان عصر حاضر داشته باشد؟وچه ارتباطی می تواند با کردهای فعلی داشته باشد؟در زیست جهان جدید چگونه می تواند ایفاء نقش بنماید؟
آیا می توان با تاویل وتفسیرجدید از سنت کردهای خراسان ، پیوندی میان سنت کرد ها ی خراسان وتجارب جدید انسان در عصر حاضر پدید آورد؟ اگر چنین چیزی ممکن باشد مبنای تئوریکی آن تعریف جدیدی خواهد بود که می باید از انسان وجهان جدید ارائه دهد. واین بغرنج ترین وپیچیده ترین موضوعی است که در فرا راه هر پژوهشگر کرد خراسان وجود دارد.

………………………………………………………………………………………….
پاورقی ها وتوضیحات :

(۱) – در سرزمین های عیلام ، آسیای صغیر ، وفنیقیه ، مردمانی زندگی می کردند که از نظر زبان ومذهب به سومری ها نزدیک بودند. این اقوام را «آسیا نیک» Asianiqe اصطلاح کرده اند که نه سامی هستند ونه اروپائی .
منبع : تاریخ صنعت واختراع – مبانی تمدن صنعتی – تالیف : موریس داما – ترجمه : عبد الله ارگانی .جلد اول – انتشارات امیر کبیر – تهران ۱۳۶۲ صفحه ۱۴۳

(۲) – پادشاهی ماد – نوشته : اقرار علی یف – ترجمه : کامبیز میر بهاء- انتشارات : ققنوس – تاریخ چاپ اول اسفند ۱۳۸۸

(۳) – ایران از آغاز تا سده هیجدهم – نویسندگان : عده ای از مورخین شوروی – ترجمه کریم کشاورز – انتشارات پیام – تاریخ چاپ ۱۳۵۳

(۴) – تاریخ ایران – ژنرال سایکس – ترجمه : سید محمد تقی فخر گیلانی – جلد دوم – انتشارات :علمی – سال انتشار : ۱۳۶۲ صفحه ۲۶۹

(۵) – در داستان حسین کرد شبستری ، که داستانی از باورهای عامه مردم کرد است قهرمان ورزمنده ای کرد به نام حسین کرد شبستری به تنهائی با عملیاتی چریکی به مبارزه با ازبک ها در بلخ می پردازد. بارها وبارها به این دو نام یعنی عبد الله خان وعبید الله خان ،اشاره شده است. از این داستان تاکنون سه نسخه مختلف با نویسندگانی که گویا مختلف بوده اند به چاپ رسیده است .
الف :حسین کرد شبستری – که کتاب بسیار قدیمی است ، که نه تاریخ چاپ دارد ونه ناشر آن مشخص است. گویا این کتاب در دهه ۱۳۰۰ به چاپ رسیده است.
ب: حسین کرد شبستری – بدون نام نویسنده وحتی نقال – انتشارت مطبوعاتی حسینی – تاریخ چاپ ۱۳۲۵ – وهمین کتاب مجددا در سال ۱۳۵۳ از سوی این انتشاراتی تجدید چاپ شده است . این کتاب نسبت به کتاب شماره الف : کاستی های بسیاری دارد. و در حدود ۲۰ صفحه کمتر از شماره الف می باشد.
ج : قصه حسین کرد شبستری – براساس روایت ناشناخته موسوم به حسین نامه – به کوشش ایرج افشار – مهران افشاری چاپ اول تابستان ۱۳۸۵ – نشر چشمه – این کتاب با کتاب های شماره الف وب ، کلا متفاوت است.

(۶ ) – تاریخ ادبیات ایران مولفان : یان ریپیکا – اتار کلیما – ایرژی بچکا – ترجمه کیخسرو کشاورزی – ویراستار بهمن حمید – انتشارات گوتنبرگ وجاویدان خرد- نوبت چاپ اول ۱۳۷۰ صفحه ۵۰۵

(۷ ) –تاریخ روابط سیاسی ایران وانگلیس – نوشته محمود محمود – جلد چهارم – انتشارات اقبال – چاپ ۱۳۵۳
محمود محمود ، در این کتاب با استناد به «کتاب آبی»، اظهار می دارد که « – بعد از سال ۱۸۶۰ روس ها وانگلیس ها ، در آسیای مرکزی ، برای به دست آوردن دوستان وتحبیب سکنه آنها کوشش می نمودند. او سپس اظهار می دارد که انگلیس ها ، به واسطه بعد مسافت به مناطق شمال خراسان ، جاسوس می فرستادند.او همچنین در این کتاب ، برخی از جواسیس انگلیس را که با سران کرد در شمال خراسان ارتباط داشتند را ذکر می نماید.»

(۸) – سیر قانون ودادگستری در ایران – نوشته مرتضی راوندی – نشر چشمه و کتابسرای بابل – زمستان ۱۳۶۸ – صفحه ۳۴۳

(۹) – عبد الصمد کامبخش در کتاب : «شمه ای از تاریخ جنبش کارگری وکمونیستی ایران »، انتشارات حزب توده ایران- تاریخ چاپ ۱۳۵۹صفحه ۱۷ طغیان خدو وزلفو را قیام بر علیه خوانین کرمانج می نامد.
در حالی که در حقیقت این نوع حرکات آشوب طلبانه چیزی بجز طغیان بر علیه حاکمیت ملی قانون اساسی مشروطیت نبود.
همچنین ایوانف ، در کتاب «تاریخ نوین ایران»، ترجمه هوشنگ تیزابی و حسن قائم پناه – انتشارات حزب توده ایران – صفحه ۴۹ : طغیان خدو را قیام بر علیه خان های محلی می داند که دست به مبارزه مسلحانه زده اند.
اما در حقیقت این نوع آنارشی گری ها ، نقض حاکمیت ملی ایران از جانب برخی از عناصر تند رو وخود سر حزب کمونیست شوروی بود.هم اندیشه کامبخش وهم اندیشه ایوانف ، وهم کسانی از پژوهشگران کرمانج ، که این نوع حرکات را پهلوانی های کرمانج می دانند ، جزئی نگری ، محدودیت بینش ، ودر نظر نگرفتن کلیت قضیه سیاسی ایران در بعد از انقلاب مشروطیت است. این نوع نگرش ها ، نادیده انگاشتن قانون اساسی مشروطیت ونقض حاکمیت ملی ایران به شمار می آید.

(۱۰) – فلسفه هگل – نوشته : و. ت . ستیس – ترجمه : دکتر حمید عنایت – جلد اول – انتشارات شرکت سهامی کتابهای جیبی – چاپ پنجم – ۱۳۵۷ صفحه ۹

(۱۱) – جمهوری – نوشته افلاطون – از این کتاب دو ترجمه در ایران وجود دارد : الف : ترجمه : فواد روحانی – انتشارات : بنگاه نشر وترجمه تاریخ چاپ : ۱۳۳۵
ب : ترجمه دکتر محمد حسین لطفی – و دکتر رضا کاویانی که اولین بار در سال ۱۳۵۳ چاپ گردیدو بعد از آن بوسیله ناشرین مختلف نشر گردیده است.
محمد علی فروغی در کتاب : سیر حکمت در اروپا، خلاصه وگزیده ای از آن را چاپ کرده است.

(۱۲) – تاریخ فلسفه غرب – نوشته برتراند راسل – ترجمه نجف دریابندری – جلد اول – نشر پرواز – پاییز ۱۳۶۵ – تهران – صفحه ۱۹۲

(۱۳) – تاریخ فلسفه غرب – جلد دوم – صفحه ۷۷۸

(۱۴) – جهان وانسان در فلسفه – نوشته دکتر شرف الدین خراسانی – شرف – انتشارات دانشگاه ملی ایران – چاپ ۱۳۵۷ – صفحه ۳۳۶

(۱۵) – اندیشه های فلسفی در پایان هزاره دوم – جلد سوم – گفتگو با محمد ضیمران – انتشارات هرمس – با همکاری مرکز بین المللی گفتگوی تمدن ها – چاپ اول ۱۳۸۰ صفحه ۱۱۴
(۱۶ ) – مسائل فلسفه – نوشته تئودور اویزرمان – ترجمه پرویز بابائی – انتشارات نگاه – تاریخ چاپ ۱۳۵۸ – صفحه ۱۱۴

*** = موسیقی کردی ، ورقص های کردی ، مبحث بسیار گسترده ای است ، که تاکنون مغفول مانده است. بخش بسیار عظیمی از موسیقی ورقص های کردی ، تعلیماتی است که بوسیله اسحاق وابراهیم موصلی ، جهت دربار عباسیان ارائه داده شده است. وشکل عربی به خود گرفته اند. در حالی که در اصل عربی نبوده واز فرهنگ کردی به عربی راه یافته است.
منبع : زنان موسیقی ایران – از اسطوره تا امروز- نوشته : تئکا ملکی – انتشارات کتاب خورشید – چاپ اول بهمن ۱۳۸۰ صفحه ۸۸
بحث مفصل تر را می توان در کتاب : «الاغنی » اثر : ابوالفرج اصفهانی – ترجمه وتلخیص وشرح از : محمد حسین مشایخ فریدنی – جلد اول – انتشارات : شرکت انتشارات علمی وفرهنگی – چاپ اول تهران ۱۳۶۸
و همچنین در کتاب
تاریخ موسیقی خاور زمین نوشته هنری جورج فارمر ترجمه بهزاد باشی – انتشارات آگاه – چاپ اول تهران زمستان ۱۳۶۶
مشاهده کرد.

 
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نگاهی به کشتار کوله برها در کردستان به دست مامورین جمهوری اسلامی ایران .
5 / 2 / 1397 ساعت 7:28 | بازدید : 2568 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
وقتی  حرف از قاچاق کالا  اونم  تو مرزهای کشور به میان میاد مثلا قاچاق کالا تو جنوب کشور  از راه دریا و امثال اینها  کسی صداش در نمیاد ولی وقتی پای کورد و کوردستان در میان باشه  و مسئله کوله برها داد تمامی مسئولین از کشوری و لشکری گرفته تا مسئولین کمرک حتی مشت رجب آبدارچی کمرک هم صداش در میاد و همه میگن که کار کوله برها به اقتصاد کشور مون صدمه میزنه ،اونم کشوری با این وسعت و پهناوری فقط و فقط با کار کوله برها به خطر میفته آیا؟                                                                

خب بزارید حالا اول یه کوچولو از کوله برها  براتون بگم ،مردمی که تو کردستان استانی که بیشتر در مناطق فوق العاده محرومش به دلیل نبود زیر ساختهای درست و نبود کار در این منطقه ،کاری که بتونن باهاش روزگار ساده ای رو بگزرونن ،و وقتی مجبور میشن واسه سیر کردن شکم خانواده  هاشون مجبورن بیان تهران واسه کار کردن اونم کیلومترها دورتر از شهر و خانواده خودشون ،اما سوال اینجاست آیا تهران جوابگو تمام این مردم میشه ؟جوابش خیلی ساده است نه ،مردم تهران برن کجا واسه کار ؟

اینجاست که اونها از سر اجبار دست به این کار میزنن تا بتونن ازین راه با مشقت فراوان اونم از مسیرهایی که طبق گفته های خود مسئولی عبور ازش ممکن نیست بخاطر کوهای سر به فلک کشیده اون مناطق با اوردن یک کالا از کوردستان عراق به کوردستان ایران بتونن امرار معاش کن و شرمنده زن و بچه هاشون نباشن ،بله داستان به اینجا ختم نمیشه چون مامورین مرزبانی ایران به اینها هم رحم نمیکنن و گویا دوست و دوشمن براشون فرقی نداره البته لینم بگم که از نظر دولت ایران که کردها رو مشکل میدونه واسه خودش کشتن کردها  شاید براشون لذت داشته باشه حالا مخالف دولت باشه یا نه مهم نیست چون کرد هستن باید بدون درنگ و بدون هیچ اخطاری بهشون تیر اندازی بشه ،تا بلکه جلوی صدمه زدن به اقتصاد کشور  گرفته بشه چون،اقتصاد کشور با اختلاص3000میلیاردی  و 7000میلیاردی و امثال اینها ضربه نمیخوره ،حتی با صرف سرمایه های ملی ایران برای جنگ سوریه ولبنان و یمن و ....هم صدمه نمیخوره ،میخوره ؟

در پایان دوست مرزبان من برادر من که وظیفه پاسداری از مرزهای کشور رو داری ،اون کوله بری که بر خلاف میل باتنیش تن به این کار میده از سر ناچاری و با گلوله تو کشته میشه  هم جزئی از همین کشوری که داری از مرزهاش پاسداری میکنی ،خدا قوت پس یکم فکر کن مبادا بیگناهی رو بکشی به جرم سیر کردن شکم زن و بچه هاش وقتی میخوای شلیک کنی  یکم فکن حتما شما هم خانواده داری پس،یکم فکر کن که مبادا چشمهایی رو تر کنی ،زنی رو بیشوهر و بچه هایی رو بی پدر و داغی بر دل پدر و مادری بزاری فقط خواهش من از شما یکم فکر کن .

پایان 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نوروز در فرهنگ کردها و مناطق کردنشین .
5 / 2 / 1397 ساعت 7:28 | بازدید : 2763 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

در کردستان یک ماه پیش از عید به پیروی از سنت گذشتگان در خانه‌ها به کاشت دانه‌هایی مانند: گندم، نخود، عدس و کنجد در بشقاب‌ها و ظرف‌های گوناگون می‌پردازند. خصوصاً کاشتن کنجد بر روی بطری‌ها و ظرف‌های کوچک و بزرگ رواج دارد. انواع مختلف سبزه‌ها را که از یک ماه پیش از فرارسیدن نوروز زینت خانه‌ها می‌گردد به زبان محلی سمنی گویند. پیشینهٔ سمنی یا سبزهٔ نوروزی از دانه‌های گوناگون سنتی است اصیل و دیرین که از ایران باستان برجای مانده‌است.خانه تکانی، نظافت و تمیز کردن منازل، از مقدمات این جشن باستانی به مانند دیگر نقاط ایران ست و این یادآور جشن‌های ده روزهٔ فروردگان در ایران باستان و عقیده به بازگشت فروهرهای درگذشتگان است که این عقیده در نقاطی از کردستان به ویژه قروه و روستاهای آن هنوز باقی است. اهالی این ناحیه معتقدند که در سر سال، ارواح درگذشتگان آنها، به کاشانه‌های خود باز می‌گردند و از کارهای نیک آنان شاد و خشنود گشته و بهره‌مند می‌شوند.آ

غاز پیدایش مراسم آخرین چهارشنبه سال در کردی کله‌چوارشمه و در فارسی چهارشنبه سوری گفته می‌شود، به طور قطع و یقین معلوم نیست. در کردستان در این روز برخی از زنان هنگام رفتن برای انجام مراسم در دشت و صحرا قیچی‌هایی را نیز با خود به همراه می‌برند و از موی سر بچه‌های خود چند تار قیچی کرده و دور می‌اندازند و معتقدند که بدین ترتیب دردها و ناراحتی‌های آنان را به دست نسیم باد و امواج رودخانه‌ها می‌سپارند.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


پیدایش نوروز در فرهنگ کردی .
5 / 2 / 1397 ساعت 7:28 | بازدید : 2842 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
 

در داستان‌های کردی آمده است که چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح کی مورس (به فارسی کیومرث) نامی از مردم کرد پیدا شد و از همان ابتدای کار اهریمن نامی با وی به دشمنی برخاست. او در کوهستان‌های رواندز با اهریمن به جنگ پرداخت و در آغاز پیکار به سپاهیانش فرمان داد که در صورت پیروزی بر دشمن و کشتن اهریمن بر ستیغ کوه‌ها و بالای تپه‌ها و گردنه‌ها، برج‌هایی از آتش برافروزند تا هم نشانی بر اعلام پیروزی باشد و هم فرمانی بر بازگشت سپاه از جبهه‌ها به نزد وی. سرانجام پیکار با اهریمن به پیروزی سپاه کی مورس پایان یافت و آتش‌ها بر بالای کوه‌ها زبانه کشید و با تابش شعله‌ها پیروزی حق بر باطل و شکست اهریمن به آگاهی عامه رسید. روز پیروزی بر دشمن ده روز پیش از موقع نوروز کنونی بود. کی مورس فرمان داد نه تنها آن روز بلکه ۹ شبانه روز پس از آن را همراه با برافروختن آتش و مراسم جشن و سرور بگذرانند. بدین ترتیب در مدت برگزاری این مراسم جه‌ژنی ۹ روژ از کوه‌ها گرفته تا مراکز شهرها را فروغ تابناک آتش همراه با آهنگ پیروزی دربرگرفته و شب تیره را به روز روشن مبدل ساخته بود. از آن هنگام جه‌ژنی نه‌روژ شکوهی خاص یافت و هر سال همراه با مراسم ویژهٔ آتش بازی برگزار می‌شد.

چهار سال سال بعد از کی مورس ضحاک نامی با سپاه عظیم خود از اورشلیم به سوی کردستان روی آورد و این سرزمین را اشغال کرد. ضحاک دو مار داشت که آنها را می‌پرستید و به مردم نیز دستور داد که در مقام پرستش مارهای وی برآیند. پابپای این فرمان ظلم و ستم آغاز کرد و به اذیت و آزار رعایا پراخت. کردها مدتی تحمل کردند سرانجام کاوه آهنگر پیدا شد؛ و گروهی از ستمدیدگان را به دور خود جمع کرد. کاوه مدت‌ها در اندیشه بود تا موقع مناسبی برای قیام علیه ضحاک بیابد، تا آنکه شب جه‌ژنی ۹ روژ (جشن نه روز) را برای این کار مهم برگزید. در سپیده دم جه‌ژنی ۹ روژ، (برابر با بیست و یکم مارس) به همدستی یارانش به سوی مرکز ستمگری ضحاک یورش برد و آن را به زیر نفوذ خود درآورد. او پس از کشتن ضحاک با انبوه ستمدیدگان پیروز، به سوی اقامتگاه شاهزاده‌ای آریائی به نام فریدون پسر آبتین حرکت کرد و او را به پادشاهی خواندند. در این روز مژده پیروزی کاوه بر ضحاک ستمگر بر همه جا پیچید و بدین ترتیب جلوه جاودانی و خاطرهٔ شکوهمند نوروز که زمینهٔ اصلی آن از دوره کیومرث بود، بر صفحه روزگار نقش بست.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نوروز در ادبیات کردی .
5 / 2 / 1397 ساعت 7:28 | بازدید : 2951 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
نوروز در ادبیات کردی جایگاه برجسته‌ای دارد. شاعران کرد از دیرباز از ملای جزیری و احمد خانی گرفته تا شاعران نوپرداز سده بیست در شعرهای خود از نوروز یاد کرده‌اند. پیرمرد از جمله افرادیست که در سده بیستم تلاش بسیاری برای برپایی مراسم نوروز کرده و شعر مشهوری برای نوروز دارد.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


کوتاه به بهانه نزدیکی نوروز .ji bu xatira Newroz
5 / 2 / 1397 ساعت 7:28 | بازدید : 2957 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

نوروز (به کردی: نه‌ورۆز یا گوڵوس) یکی از کهن‌ترین جشن‌های به جا مانده از دوران ایران باستان جایگاه ویژه‌ای در میان مردم کرد داشته و در طی گذشت قرن‌ها همچنان جشن نوروز در بین کردها بصورت باشکوه  و عظمت  برگزار میشود .

 

نوروزتان پیروز , هر روزتان نوروز .

 

Newrozê we piroz bê,her roji we Newroz

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


کردستان تسلیت
5 / 2 / 1397 ساعت 7:28 | بازدید : 3049 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

بمباران شيميايي سردشت توسط قواي بعث عراق (۱۳۶۶ ش)

ژيم عراق كه از پيروزي در جبهه‏ هاي جنگ عليه ايران نااميد شده بود، تصور مي‏كرد با حملات شيميايي مي‏تواند خواسته ‏هاي خود را بر ملت ايران تحميل نمايد. از اين‏رو در تاريخ ۷ و ۸ تيرماه ۱۳۶۶، هواپيماهاي بمب‏افكن عراقي با بمب‏هاي شيميايي به چهار نقطه پر ازدحام و متراكم جمعيتي شهر سردشت حمله كردند و زن و كودك و خُرد و كلانِ مردم بي‏گناه  آن شهر و اطراف آن را آماج گازهاي كشنده و دهشتناك شيميايي قرار دادند. بمباران شيميايي شهر مرزي سردشت فجيع‏ترين و وحشتناك‏ترين تهاجم شيميايي بود كه آثار و پي‏آمدهاي منفي زيادي به بار آورد که آثار آن همچنان هم باقیست. دولت ايران، اين تهاجم را غير انساني اعلام كرد و شهر سردشت را نخستين شهر قرباني جنگ افزارهاي شيميايي در جهان بعد از بمباران هسته‏اي هيروشيما ناميد. حمله شيميايي هواپيماهاي متجاوز رژيم بعث عراق به شهر سردشت در غرب ايران، به شهادت ۱۱۰ نفر و مجروح شدن پنج هزار تن انجاميد. با كمال تاسف، هنوز هم تعدادي از مردم مقاوم و شريف شهرستان سردشت با آثار و پي‏آمدهاي اين بمباران دست به گريبان هستند و در رنج و درد به سر مي‏برند. به رغم ارتكاب اين جنايت هولناك، مجامع جهاني نه تنهااقدامی در جلوگیری ازاین اقدام بر علیه مردم غیرنظامی به عمل نياوردند و حتی رژیم صدام را سرزنش هم نکرده و با بی توجهی از کنار آن گذشتند .

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


دلنوشته ای در مورد نبود خط نوشتاری زبان کردی در میان کردهای خراسان
5 / 2 / 1397 ساعت 7:28 | بازدید : 2672 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )
همواره تاریخ شاهد ظهور و سقوط حکومت های فروانی بوده است که فرهنگ و زبان مردم مناطق مختلف را با دگرگونی مواجه کرده اند در این میان حاکمانی نیز بوده اند که به تمامی حقوق مردم ساکن در قلمرو خود با دیده احترام نگریسته اند ،دراین میان ما نگاهی داریم بر زبان و فرهنگ کردی که در طول تاریخ هنواره مورد هجوم قرار گرفته و هست ،که به دلیل همیمن تهاجم ها ما امروزه شاهد سکونت کردها در مناطقی هزاران کیلومتر دورتر از زادگاه مادری شان کردستان بزرگ هستیم کردستانی که به دلیل همین تهاجمات به چهار بخش در چهار کشور تقسیم شده است و تنها یه اینحا ختم نمیشود بلکه باعث مهاجرت برخی از کردها به مناطق دور دست تر مانند خراسان ایران ،گرجستان ،روسیه سفید و اروپا شده است .با تمامی این سختی ها و دشواری ها اما مردم کرد به خوبی سعی در پاسداری از زبان و فرهنگ خود بر آمده اند .و در این راه همواره با مشکلاتی روبرو هستند که بعنوان مثال ممنوعیت تدریس به این زبان در برخی مناطق منجمله مناطق کردنشین ایران میتوان اشاره کرد و با فعالان در این زمینه برخوردهایی انجام میشود که جمع آوری کتاب داستان های کودکانه کردی به گویش کرمانجی در خراسان نمونه ای ازین برخوردهاست یا دستگیری فعالانی که سعی در پاره ای از سالها به جرم نویسندگی و نشر تاریخ مردم کرد در خراسان و چگونیگی کوچ آنها به خراسان شکل گرفته است .ما در این مقاله سعی در بحث در مورد کردهای خراسان که به دلیل نداشتن خط نوشتاری با خطر جدی مواجه هستند را داریم ،در واقع زبانهایی در طول تاریخ رو به نابودی رفته اند که بیشتر فاقد خط نوشتاری بوده اند در واقع زبانی که فاقد خط نوشتاری باشد به مرور زمان رو به فراموشی میرود .

اما زبان کردی (کرمانجی ) در خراسان که بیش از 1/5 ملیون  گویش ور دارد به حق نیازمند یک خط نوشتاری میباشد تا رو به فراموشی نرود، در این میان با احترام به تمامی قومیت ها وهمچنین زبان رسمی کشور (فارسی) که لازمه ارتباط با سایر اقوام میباشد ما سعی در آن داریم تا زبان مادری خود را حفظ کنیم کهاین لازمه تدریس این زبان و آموزش نوشتن وخواندن به زبان کردی میباشد ،که در این میان امید آن داریم که مسئولان دولتی این اجازه را بدهند که ما شاهد مدارس کردی باشیم که مانند آموزشگاه های زبان های اینگلیسی ،عربی و....به تدریس زبان کردی مشغول شوند تا با آموزش زبان کرمانجی قادر به ارتباط نوشتاری با سایر مناطق کرمانجنشین همچون ترکیه ،سوریه ،عراق،گرجستان ،آذربایجان و... باشیم .

ناگفته نماند که  سهم اصلی را در این میان خود مردم کرمانج زبان بر عهده دارند .

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


کردهای خراسان کوچ یا تبعید ؟
5 / 2 / 1397 ساعت 7:28 | بازدید : 2552 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

بیش از ۴۰۰ سال از کوچ تاریخی نزدیک به ۵۰ هزار خانوار کُرمانج از نواحی شمالی مناطق کُردنشین (واقع در کشور کنونی ترکیه) به مرزهای خراسان در شمال شرق ایران می گذرد. آنچه از مطالعات تاریخی و میدانی تاکنون در رابطه با این کوچ تاریخی صورت گرفته می توان به صورت خلاصه این گونه نوشت.به

گزارش پایگاه تحلیلی خبری ولات کرمانج؛ بیش از ۴۰۰ سال از کوچ تاریخی نزدیک به ۵۰ هزار خانوار کُرمانج از نواحی شمالی مناطق کُردنشین (واقع در کشور کنونی ترکیه) به مرزهای خراسان در شمال شرق ایران می گذرد. آنچه از مطالعات تاریخی و میدانی تاکنون در رابطه با این کوچ تاریخی صورت گرفته می توان به صورت خلاصه این گونه نوشت:

در زمان زمامداری پادشاهان امپراطوری عثمانی (۱۲۹۹ تا ۱۹۲۲ میلادی) در اوایل قرن هفدهم میلادی ظلم و ستم و سختگیری بر علویان ساکن در محدوده ی این حکومت افزایش می یابد. این ظلم و ستم از ده ها سال قبل در زمان سلطان سلیم یکم و دوم و همچنین سلیمان و دیگر فرمانروایان عثمانی در قرن شانزدهم میلادی وجود داشت. لازم به ذکر است علویت آئین و کیشی است که در میان مردم زیادی از کُرد و ترک و عرب و ترکمن در محدوده ی کشورهای ترکیه، عراق و سوریه کنونی رواج دارد و گرچه به اعتقاد برخی از صاحبنظران کیش و آئین علویت ریشه و بنیادی کهن تر از اسلام دارد لیکن تاثیر زیادی از مذهب شیعه در دین اسلام گرفته است و اشتراکاتی با آن دارد. علویان عرف و آداب خاصی در زمینه ی دعا و نیایش دارند و احترام ویژه ای برای پیشوایان مذهب تشیع قائل هستند. آنها نیایش و عبادت و رقص آئینی خود را – که حرکات و شیوه ی آن بسیار شبیه رقص کُردهای خراسان در عروسی هایشان است – در مکان هایی به نام «جَم خانه» انجام می دهند. طبیعتا این گونه عقاید علویان مورد پسند زمامداران و حتی مردم عمدتا سنی مذهب بود و از این رو بود که از سوی تندروهای عثمانی چه تُرک و چه کُرد (کُرمانج) مورد آزار و اذیت قرار می گرفته اند. کُردهای کوچنده به خراسان/کُرمانج ها نیز که در آن زمان عمدتا تحت فرماندهی یک کنفدراسیون یا مجموعه طوایف واحد به نام چمشگزک و از دو شاخه ی بزرگتر زاخوری (زاخورانلو یا زعفرانلو) و شادی (شادلو) و طوایف مختلف زیرشاخه آنها بودند یکی یا شاید اصلی ترین گروه مورد غضب حکومت عثمانی بودند و به واسطه ی زندگی عشایری و کوچ نشینی برخی از آنها در نواحی مختلف از مرزهای گرجی ها و ارمنی ها گرفته تا آناتولی و مناطق جنوبی تر تردد داشته اند. این تحولات یعنی کوچ کُرمانج ها به سوی شرق همزمان با میانه ی راه و اوج گیری حکومت کُردتبار و شیعه گرای صفویان (۱۱۳۵–۹۰۷ قمری و ۱۷۲۲–۱۵۰۱ میلادی) و سلطنت پادشاه صفوی، شاه عباس یکم (۱۵۸۷-۱۶۲۹ میلادی) در ایران و زمامداری پادشاهان عثمانی محمد سوم (۱۵۹۵ تا ۱۶۰۳) و احمد یکم (۱۶۰۳ الی ۱۶۱۷) به وقوع پیوست. از آنجا که این دسته از کُرمانج ها به مرزهای شرقی امپراتوری عثمانی نزدیکتر بوده اند و با توجه ارتباطاتی که بین آنها و حکومت صفویان برقرار می شد همچنین کمک هایی که از سوی آنان به شاهان صفوی در جنگ های مختلف از جمله جنگ خونین چالدران صورت می گرفت زمینه ی نزدیکی هر بیشتر آنها فراهم می آید. ظلم و ستم عثمانیان از سویی و حکومتی شیعه گرا با باورها و عقاید نزدیکتر در این سو سبب می شود که کُرمانج های چمشگزک به سمت صفویان متمایل شوند و کوچ بزرگ آنها به سوی شرق و دوری از عثمانیان صورت گیرد (حوالی سالهای ۱۶۰۰ تا ۱۶۰۵ میلادی). با توجه جمعیت و شمار این کُردها بعید به نظر می رسد که آنها قادر به مقاومت در برابر عثمانی ها نبوده اند، که این جای تحقیق و پژوهش دارد.آن

گونه که در تاریخ آمده است در ابتدا مقصد کوچ خراسان نبوده است و بیشتر دورشدن از عثمانی ها مدنظر بوده است. مدت اندکی در مناطق اطراف دریاچه ی ارومیه و شاید گروه هایی در مناطق بالاتر تا ماکو و چالدران مستقر می شوند و سپس مقصد بعدی آنها مناطق ری و ورامین در نزدیکی پایتخت آن روز ایران یعنی قزوین انتخاب می شود. کُرمانج ها حدود یک سال (کمتر یا بیشتر) در این منطقه توقف می کنند و از سوی حکومت مرکزی مورد حمایت بوده اند. برخی از کرمانج ها در این مرحله جدا شده و در نواحی اطراف ساکن می شوند، چنانچه امروزه می بینیم کردهایی در ورامین و برخی مناطق اطراف تهران از جمله شمیرانات و دماوند زندگی می کنند که هم قبیله و هم نام کردهای خراسان اند. در طی این دو یا سه سال حرکت از قلمروی عثمانی تا رسیدن به مرزهای شمال خراسان تغییر و تحولات بیشماری صورت می گیرد

 اینجاست که با توجه به ناآرامی های موجود در مرزهای شمالی خراسان بزرگ آن روز بحث کوچ به خراسان مطرح می شود. البته نباید از یاد برد که با توجه به اینکه بیشتر شغل و درآمد و شیوه ی زندگی این کُرمانج های مهاجر دامداری و زندگی کوچ نشینی و عشایری بود، طبیعتا همیشه یکی از دغده های اصلی آنها مرتع و ییلاق و قشلاق مناسب بوده است به طوری که گاه این موضوع به محل نزاع بین طوایف مختلف نیز تبدیل می شده است. بنایراین این جمعیت عظیم همیشه جهت چرای دام های خود نیاز به مرتع داشته اند و بعید نیست که در این مدت نیز یکی از دغدغه های اصلی آنها بوده است و به این خاطر جهت تامین چراگاه بر حکومت مرکزی فشار می آورده اند.

 

خراسان آن روز به ویژه در مرزهای شمالی اش مورد تاخت و تاز اقوام آسیای میانه از ترکمنان و ازبکان و … بوده است و حکومت مرکزی همیشه در پی چاره اندیشی این موضوع بوده است. با توجه به روحیه ایستادگی و جنگاوری که شاهان و سردمداران صفوی در میان این کُرمانج ها سراغ داشتند و این را بارها چه طریق سرداران کُرمانجی که در دستگاه صفوی بودند و چه از طریق سپاهیانی که از کُرمانج ها در ارتش صفوی حضور داشتند درک کرده بودند و از طرفی نیازی که آنها به استقرار و مرتع داشتند، در اینجا مناطق کوهستانی شمال خراسان به عنوان مقصد نهایی این کوچ در برابر کُرمانج ها قرار می گیرد. با مطالعه تاریخ در می یابیم که یک نوع آرامش نسبی در این منطقه پس از ورود کُرمانج ها ایجاد می شود.

از ابتدای زمان ورود کرمانج ها به نواحی شمال خراسان آنها در دو مرکز عمده ی قوچان (ایل بزرگ کرمانج های زاخوری یا رعفرانلو) و بجنورد (ایل شادلو) زمامداری محلی این منطقه را در دست می گیرند که این زمامداری محلی (ایلخانی های قوچان و بجنورد) که پهنه ی شمال خراسان از آنسوی رشته کوه هزارمسجد از کلات نادری و لایین گرفته تا چناران و سرولایت و اسفراین و مانه و سملقان و مناطق قوچان و شیروان و بجنورد و درگز تا مرز شوروی را در بر می گرفته است و تا اوایل سلطنت رضاخان پهلوی ادامه پیدا می کند. گرچه در برخی منابع شمار کُردهایی که در این فرایند کوچ حضور داشتند گاها تا ۷۰ هزار خانوار یا بیشتر نیز ذکر شده است، لیکن اگر حداقل آن یعنی ۴۵-۵۰ هزار خانوار که بیشتر ذکر شده است را قبول کنیم؛ با در نظر گرفتن اعضای هر خانوار شمار آنها بیش از چندصد هزار نفر می رسیده است. گرچه بیشتر عشایر و طوایف از کُردهای کُرمانج بودند لیکن گویا طوایفی از کُردهای زازا (دِمِلی یا دُنبُلی) و حتی گروه های کوچکی از ترک های علوی نیز همراه با کُرمانج ها به سوی خراسان می آیند. بدیهی است با توجه به ظلم و ستم هایی که همواره از سوی عثمانی ها بر شیعیان و علویان صورت می گرفته است، همزمان با خروج این دسته از کُردها از قلمروی عثمانی و یا در فواصل زمانی پیشتر و پس از آن عده ای از کُرمانج ها به نواحی دیگر از جمله آناتولی و قونیه کوچ می کنند یا کوچانده می شوند که امروزه عشایر هم نام با خصوصیات مشابه در خراسان و قونیه و سایر نقاط زندگی می کنند. این طور به نظر می رسد افراد برخی طوایف در آن زمان از هم جدا شده و هرکدام به سوی کوچ می کنند. طبیعتا ممکن است گروه هایی از کُردها در این زمان تسلیم خواست عثمانی ها شده باشند و دست از عقاید و باورهای خود کشیده باشد، لیکن کُرمانج هایی که به سمت شرق و به تدریج خراسان کوچ نمودند به هیچ حاضر نشده اند زیر بار ظلم و ستم و عقاید تندرویان عثمانی بروند. از سوی دیگر ممکن است رفتاری مشابه از سوی حکومت صفوی با کُرمانج های ساکن در قلمروی ایران صورت گرفته باشد.

 

در فواصل زمانی بعدی برخی از کُردها از خراسان دوباره به سرزمین مادری خود و از جمله منطقه ی درسیم برمی گردند که امروز نیز بیشتر آنها از جمله شادی ها و ایزول ها خود را خراسانی می دانند و در ۱۰۰ سال اخیر نیز به واسطه ی باورها و نژاد خود مورد خشم حکومت ترکیه قرار گرفته اند که از جمله می توان به کشتارجمعی هزاران هزار تن از کُردهای علوی درسیم به رهبری سید رضا درسیمی در سال های ۱۹۳۷-۱۹۳۸ نام برد. همچنین شخصیت های زیادی از آنها در عرصه سیاسی ترکیه حضور دارند که می توان به «کمال قلیچداراوغلو» رئیس حزب اصلی چپ طرفدار آتاتورک و مخالف دولت یعنی حزب جمهوری خواه خلق (CHP) که خود از کُردهای علوی درسیم و اصالتا از خراسان است، اشاره نمود. شخصیت های معروف دیگری نیز از میان علویان کُرد چه کُرمانج و چه زازا در عرصه ی سیاسی، موسیقی و هنر وجود دارند که از آنها می توان به رئیس مشترک حزب دموکراتیک خلق ها (HDP)، «صلاح الدین دمیرتاش» اشاره کرد که خود از کُردهای علوی زازا می باشد. برخی از کُرمانج ها در یک فرایند کوچ دوباره به فاصله ی حدود ۱۳۰ سال از خراسان به نواحی شمالی ایران و از جمله رودبار کوچ می کنند. آنچه مشخص است قبل از اینکه کُرمانج ها به خراسان برسند جمعیت های دیگری از کُردها به این نواحی کوچ کرده اند یا کوچ داده شده اند همانند گروه هایی از کلهرها و چگینی ها. همچنین با توجه به شواهد تاریخی از صده های پیشتر نیز کُردها در خراسان می زیسته اند. لیکن در اینجا منظور آن دسته از کُردهاییست که در اوایل صده ی هفدهم میلادی از نواحی شمالی کُردنشین مثل وان، ارض روم و غیره به خراسان آمدند و تاکنون خصوصیات زبانی و هویتی آنها با نام کُردهای خراسان/کُرمانج ها پایدار و ثابت باقی مانده است.گر

چه قطعیتی در مورد علوی بودن کُردهای کوچنده به سوی خراسان قبل از کوچ و استقرار آنها در خراسان وجود ندارد و نیاز به پژوهش در این زمینه وجود دارد؛ لیکن آنچه از شباهت ها و باورها و آئین های مشترک استنباط می شود این است که عمده ی کُرمانج های خراسان پیش از ورود به خراسان و زندگی در قلمروی صفویان شیعه گرا، بر کیش و آئین علوی گری بوده اند که برخی عقاید نزدیک به تشیع دارد و با اینکه فضای عمومی زندگی آنها در خراسان نیز بیشتر به شیوه ی کوچ نشینی و روستانشینی و کمتر شهر نشینی و طبیعتا بیشتر انس و زندگی در طبیعت بوده است، لیکن همواره همزیستی خوبی به لحاظ باور و عقیده با سایر ساکنان منطقه و مناطق دیگر وجود داشته است و چنانچه می بینیم از زمان ورود به خراسان هیچ گونه تنش از لحاظ باوری و مذهبی و نژادی بین کُرمانج های خراسان با سایر ساکنین وجود نداشته و بیشتر تنش هایی بین آنها و اقوام مهاجم از سوی آسیای میانه و مناطق شمالی وجود داشته است که یورش های آنها نه تنها دامان کُردها بلکه دامان سایر اقوام گاها تا نزدیک سبزوار و شاهرود را نیز می گرفته است هر چند که همیشه کُردها در خط مقدم قرار داشته اند. البته این بدین معنا نیست که مقاومت آنها در برابر اقوام مهاجم به دلیل اختلاف مذهبی بوده است، بلکه چنانچه در زندگی خوانین و سرداران کُرمانج نیز ثبت شده است بیشتر دفاع از حدود و مرزهای خود و البته ایران مطرح بوده است. از سوی دیگر در جایی نوشته نشده است یا چندان در حافظه ی تاریخی مردم چنین چیزی وجود ندارد که در یک مقطع زمانی اجبار و زوری مبنی بر تغییر باور و عقیده دینی کُرمانج ها در خراسان از سوی حکومت صفوی و یا عده ای از کُرمانج ها صورت گرفته است. این از آن جهت ذکر می شود که برخی ذکر می کنند کُردهای خراسان یا بخشی از کُردهای خراسان قبلا مذهب سنی داشته اند و در خراسان شیعه شده اند. اجبار در تغییر مذهب چیزی نیست که از یاد و حافظه مردم پاک شود و یا در جایی قید نشود. چطور است که حادثه ی ربودن یک زن و یا یک به عنوان مثال کشتن یک پلنگ یا غارت یک ایل از سوی مهاجمان تا سالها (بیش از ۲۰۰ سال و بیشتر) در حافظه ی جمعی مردم و یا جایی در نوشته ای قید شده است، لیکن امری مهم مانند تغییر مذهب – که در بهترین حالت خود نیز با مقاومت مواجه می شود – نه در حافظه ی تاریخی مردم و نه در هیچ سندی ذکر نشده است. برخی می گویند چطور است که یک ایل که بخشی از آن در خراسان اند شیعه و بخش دیگر آن مثلا در ماکو سنی اند؟ در اینجا باید پژوهش نمود چه دلیلی وجود دارد که مذهب آنها به واسطه ی نزدیکی به عثمانی ها تغییر نکرده باشد؟ آنها در طول تاریخ چه کوچ هایی را پشت سر نهاده اند؟ کما اینکه در طول حیات حکومت عثمانی به واسطه ی زور و سلطه ی آنها باورها و عقاید زیادی در میان کُردها و ترک ها و دیگر نژاد ها تغییر پیدا کرد و حتی این امر در مورد ایزدی ها نیز صورت گرفت. البته در اینجا قطعیتی وجود ندارد و این مثال در زمینه ی کُرمانج های همنام و هم ایل کُرمانج های خراسان در ماکو و سایر مناطق فقط جهت یادآوری ذکر شد.ب

حث در مورد تاریخ کوچ کُرمانج ها به خراسان و ابعاد آن گسترده است و در اینجا سعی شد خلاصه ای ذکر شود. اما آنچه در اینجا مهم است این است که چقدر می توان این کوچ بزرگ تاریخی را «تبعید» نام نهاد و آیا اصولا به کار بردن واژه ی تبعید در این رابطه درست است؟ واقعیت این است که این واژه در رابطه با کوچ تاریخی کُردها به خراسان گاها به کار برده می شود و به نظر می رسد بیشتر از روی ناآگاهی است و یک نوع هم ذات انگاری با سایر کوچ هایی که احیانا به اجبار و تهدید صورت گرفته است.

به طور کلی اجبار کردن شخص یا گروهی توسط یک حکومت برای زندگی در یک محل خاص را «تبعید» می‌نامند. تبعید معمولا در داخل یک حکومت یا امپراطوری و از نقطه ای به نقطه ی دیگر یا به قلمروی دیگری که با آن رابطه دارد و در شرایط جغرافیایی و اقلیمی و اجتماعی بدتر صورت می گیرد. اما برگردیم به ۴۰۰ سال قبل؛ دو حکومت عثمانی و صفویان در دو قطب کاملا مخالف در برابر هم قرار دارند. این دسته از کُرمانج ها در دل قلمروی عثمانی قرار دارند و به واسطه ی کیش و آئین خود و تا حدی به واسطه ی نژادشان مورد ستم واقع می شده اند. نوع حرکت اینگونه نیست که حکام عثمانی آنها را از جایی رانده و در جایی دیگر به زور ساکن کنند و شاید قدرت این را هم نداشته اند. از سویی این دو حکومت در مقابل هم قرار دارند؛ چگونه می توان تصور کرد شاهان صفوی یک گروه از مردم را از قلمروی دشمن خود یعنی عثمانی بیرون کشیده و به جایی دورتر در مرزهای شرقی خود منتقل کند؟! از سوی دیگر نمی توانیم نام «کوچ اختیاری» به معنای واقعی آن را بر این کوچ بگذاریم چون آنها در یک شرایط دشواری که قرار گرفته بودند ترجیح دادند تَرکِ سرزمین مادری کنند. آنچه در سیر کوچ تاریخی کُردهای خراسان/کُرمانج ها از سرزمین مادری به شمال خراسان مشاهده می کنیم کمتر نشانه های تبعید را مشاهده می کنیم: یکی از مناطق حاصلخیز ایران آن زمان با کوهستان ها و مراتع فراوان در اختیار کُردها قرار می گیرد، از ابتدا ورود آنها قدرت محلی را در اختیار می گیرند.بنابراین

 به نظر می رسد باید یک بازنگری در نظریه هایی تاکنون در این رابطه داده شده اند صورت گیرد و نه بر اساس تعصب و شبیه انگاری کوچ کُرمانج ها به خراسان با سایر کوچ ها که شاید به راستی تبعید بوده اند، بلکه بر اساس واقعیت های تاریخی و پیوندهای باوری و دینی نظر داده شود. در این زمینه نیاز به همفکری و پژوهش بیشتر است و بحث و بررسی این موضوع به دور از تعصب خاص می تواند بسیاری از ابهامات تاریخی را برطرف سازد.

 

 

منبع : کتاب حرکت تاریخی کرد به خراسان نوشته کلیم الله توحدی

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نظر سنجی

بنظرشماكدام يك ازشهرهاي كردنشين زيربيشترهدف تهاجم فرهنكي قراركرفته است؟

آرشیو مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان kurdnews و آدرس kordstan.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را د




آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 5108
:: کل نظرات : 154

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 45

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 593
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 17976
:: بازدید ماه : 146093
:: بازدید سال : 445752
:: بازدید کلی : 4345931